وب 2

بيش از 3 سال از ورود مفهوم “وب 2” به دنياي IT مي‌گذرد و هم اکنون جست ‌وجوي اين عنوان در گوگل، ميليون‌ها نتيجه را در اختيارمان مي‌گذارد. “وب 2” از جمله مفاهيمي است که موافقان سينه چاک دارد و مخالفين آتشين. گروهي آن را نسل جديد وب مي‌دانند و بعضي آن را يک شعار تبليغاتي با تاريخ مصرف معين مي‌خوانند، اما گروه موافقان، پرشمارتر از مخالفان بوده و به شدت در پي تبيين شکل‌ها و گزاره‌هاي مختلف آن هستند.

وب۲ البته چيزي ملموس يا نرم‌افزاري خاص يا سرويس ويژه‌اي نيست. وب ۲ پلتفرم يا سکوي نرم‌افزاري جديدي نيست و يا فناوري‌هاي AJAX که در حال متحول کردن برنامه‌نويسي صفحات وب است نيست، حتي گوگل هم که از مظاهر و نمادهاي وب ۲ است را نمي‌توان محصول وب ۲ برشمرد.

“وب 2” قبل از هر چيز يک مفهوم است، مفهومي که پس از تغييراتي در کاربرد و کارکرد وب و به طور دقيق‌تر اينترنت ايجاد شد. در حقيقت “وب 2” زماني مفهوم پيدا کرد که کاربران بسياري، عادت به ايجاد تعامل با اينترنت و وب پيدا کردند. کاربران بسياري شروع به نوشتن وبلاگ کردند. سايت‌هاي اينترنتي دو طرفه شدند و جريان جديدي از اطلاعات از سمت کاربران به سمت اينترنت روان شد. طرّاحي و معماري وب ۲ بر پايه مشارکت‌، همکاري‌ و تعامل انسان‌ها، ماشين‌ها، نرم‌افزارها و عامل‌هاي هوشمند است.

“وب 2” زماني پا به عرصه گذاشت که شبکه‌هاي تبادل فايل پديد آمدند. کسي از شبکه‌هاي Napster انتظار نداشت که پايگاه بزرگي از آهنگ‌ها و ترانه‌ها را براي استفاده همگان روي شبکه بگذارد بلکه اين خود کاربران Napster بودند که محتواي شبکه را براي يکديگر فراهم مي‌کردند و با به اشتراک‌گذاري ترانه‌ها، هم به حجم پايگاه داده غيرمتمرکز مي‌افزودند و هم حجم داده‌هاي اينترنت را افزايش مي‌دادند.

اگر گوگل به عنوان يکي از نمادهاي “وب 2” شناخته مي‌شود، بدان علت است که گوگل چيزي به غير از سرويس نيست. اين سرويس به تنهايي فاقد ارزش است زيرا جست‌وجوي زماني معني پيدا مي‌کند که «چيزي» براي جست‌وجو وجود داشته باشد و اين کاربران و ساکنان وب هستند که محتوايي را فراهم مي‌کنند که جست‌وجو در آن لازم مي‌آيد. يعني بدون مشارکت مستقيم کاربران اينترنت، سرويسي مانند جست‌وجو کم‌ اثر خواهد شد.

گوگل از منظر ديگری نيز نمونه‌اي از کاربردهاي جديد وب که به آن “وب 2” گفته مي‌شود محسوب مي‌گردد زيرا گوگل سرويسي است براي استفاده که در زيربناي خود به مديريت پايگاه داده‌ها متکي است. پايگاه داده‌ ای که کاربران اينترنت مرتباَ در حال افزايش حجم آن هستند. گوگل بابت استفاده از خدمات پايه‌اي وجهي دريافت نمي‌کند همانگونه که کاربران نيز بابت افزايش حجم پايگاه داده‌هاي آن پولي طلب نمي‌کنند.

همين نمونه سبب شده است که نگاه به نرم‌افزار تغيير کند. بحثي که امروزه در شرکت‌هاي بزرگ مطرح است آن است که يک نرم‌افزار به عنوان يک «بسته» مفهوم خود را از دست داده است و بايد نرم‌افزار را به عنوان يک سرويس با قابليت بالای توسعه درنظر گرفت که در حالت «بتاي دائمي» و به طور مستمر در حال بهبود و توسعه است.

“وب 2” تحول ديگري را نيز در مفهوم مالکيت به وجود آورد .در اينجا لازم است مثالي ديگر بزنيم: ويکي‌پديا يکي ديگر از نمادهاي مهم وب۲. ويکي‌پديا و همه زيرمجموعه‌هايش به عنوان بستري مطرح شدند که طالب مشارکت همگان هستند؛ البته با صرف‌نظر کردن از مفهوم کپي‌رايت و حق مالکيت.

وب ۱٫۰ بسيار محدودتر و ساده‌تر بود، و تنها تعدادي نسبتاَ اندک از مؤسّسات گوناگون، دانشگاه‌ها، مراکز تبليغاتي و غيره به ايجاد مطلب و محتوا بر روي آن مبادرت مي‌نمودند. اين، در حالي بود که کاربران در وب ۱٫۰ تنها امکان دسترسي به اطّلاعات موجود و استفاده از آن‌ها را داشتند و نه توان ايجاد و يا تغيير را. در وب ۲٫۰، کاربران قادرند خود به ايجاد و خلق محتوا اقدام نمايند، آن را ساماندهي و تنظيم کنند، ديگران را در اطّلاعات و داشته‌هاي خود شريک و سهيم سازند، و يا به انتقاد و تغيير بپردازند.

رويکرد جديد وب اينگونه است: اطلاعات به واحدهاي کوچکتري از “محتوا” خرد مي شود و بوسيله سايتهاي بسياري توزيع مي گردد. وب جديد “دنياي اسناد” نيست بلکه “دنياي داده” است.  ديگر به دنبال منابع قديمي اطلاعات نيستيم بلکه به دنبال ابزاري هستيم که واحدهاي کوچک اطلاعات را به روشهاي تازه و موثر جمع آوري و تلفيق کند و در اختيارمان قرار دهد.

يک راه بسيار عالي براي درک بهتر “وب 2” بررسي ابزارهايي نظيرGoogle Earth, Google Maps, Microsoft Virtual Earth  مي باشد. به کمک اين ابزار مي توان کارتوگرافي، عکسبرداري ماهواره اي و جستجو در اينترنت را همزمان براي پاسخ دادن به پرسش “کجا؟” به خدمت گرفت. Google Earth اطلاعات هر مکان را از منابع مختلف جمع آوري مي کند و با توجه به شرايطي که کاربر مشخص مي کند، نمايش مي دهد.

 درک بهتر “وب 2” با انجام چند مقايسه:

Web 1.0 <–> Web 2.0
mp3.com <–> Napster
Britannica Online <–> Wikipedia
personal websites <–> blogging
domain name speculation <–> search engine optimization
publishing <–> participation
directories (taxonomy) <–> tagging (“folksonomy”)

انجام مقايسه هاي مذکور به خوبي رويکردها را در “وب 1” و “وب 2” نمايان مي سازد. ويکي پديا و بريتانيکا را مقايسه کنيد: محتواي بريتانيکا را ويراستاران تهيه مي کنند و کاربران تنها از آن استفاده مي کنند اما تقريباَ تمام محتواي ويکي پديا را کاربران آن توسعه مي دهند. در حاليکه هر کاربر مي تواند هر مطلبي را ويرايش کند. هر داوطلب مي تواند مقالات آنرا به سبک ويکي اضافه و ويرايش کند. اين بدين معناست که ديگري نيز مي تواند همان مقاله را ويرايش کند. مقايسه اين دو سايت با هم به خوبي تمايز publishing و participation را نيز مي رساند.

“وب 2” را يک رويکرد نو مي دانند نه يک تکنولوژي تازه. وبلاگ و RSS هم جزو ابزار “وب 2” قلمداد مي شوند. با در اختيار گذاردن RSS و يا XML  يک سايت، داده هاي آن هم در سايتهاي ديگر قابل استفاده است و هم با ابزار ديگر.

آيا براي خواندن مطالب يک سايت بايد حتماَ از يک مرورگر استفاده کنيم؟ خير. مي توانيم به کمک RSS سايت مدنظر و نصب ابزار لازم حتي بدون مرورگرها محتواي مورد علاقه مان را پيگيري کنيم.  کاربران در سراسر دنيا هر روز صبح در حاليکه مشغول خواندن و پاسخ دادن به ايميل هستند، در پشت صحنه intraVnews مشغول جمع آوري اطلاعات از  منابع XML, RSS است. همينطور مي توانيد صفحه گوگل را متناسب با سليقه خود شخصي سازي کنيد و RSS هاي مختلف را به آن معرفي نماييد.

“وب 2” آثار متفاوتي دارد. بر روي رفتارهاي اجتماعي، فرهنگي و حتي سياسي کاربران خود تاثير مي گذارد. يکي از گروههايي که بيشترين تاثير را مي پذيرد، طراحان و توسعه دهندگان وب هستند. درست است که مهارتهاي فني آنها تغيير مي يابد اما تغيير اصلي آنجاست که آنها بايد محتوا را به صورتي منتشر کنند که بخشي از کل باشد به گونه اي که در کل وب قابل استفاده باشد نه يک جزيره دور افتاده.

از ديگر سو گوگل و مايکروسافت عنوانهاي خبري را پشت سر هم مي قاپند. ياهو با خريد سايت ها و تکنولوژيهاي جديد خيز بلندي برداشته است تا بازيگر اصلي “وب 2” باشد. ياهو با خريد  del.icio.us، Flicker و راه اندازي  My Web 2.0، گوگل با Google Maps و MSN با ارايه ESS که مبتني بر RSS است ( RSS دو طرفه) همه و همه به “وب 2” کمک کرده اند. ضمن آنکه همه آنها به Social Search توجه ويژه اي نشان داده اند.

“وب 2” را مي توان چتري بر تکنولوژيهاي جديد دانست. تکنولوژيهاي جديدي که به کاربر تجربه حضور بهتر در وب فراتر از تواناييهاي HTML کلاسيک (وب 1) ارزاني مي دارد. شما مي‌توانيد به همان آساني که مطلبي را در ويکي‌پديا منتشر مي‌کنيد، در مطالب ديگران نيز دست ببريد و آنها را ويرايش کنيد يا تغيير دهيد.
اين کار ويکي‌پديا، يعني پديدآورندگان آن و مشارکت‌کنندگان در توسعه آن از حق مالکيت مطالب گذشته‌اند تا در عوض به گستره جهاني برسند. اين عمل هم بهره‌گيري از هوش و خرد جمعي را سبب مي‌شود و هم بر خلاف ظاهر آن، دائره‌المعارف قابل اطمينان را مي‌سازد. در الگويي مانند ويکي‌پديا در حقيقت اين مشتريان يا کاربران هستند که به يکديگر سرويس مي‌دهند و هر چه بيشتر کاربران بيشتري از آن استفاده مي‌کنند به کيفيت آن افزوده مي‌شود.

در “وب 2″همه چيز بر پايه مشارکت معنا پيدا مي‌کند و اين مشارکت، مشارکت جمعي است که هيچ محدوديتي را بر نمي‌تابد. مشارکتي که خرد جمعي را در خدمت هم‌افزايي درآورده و در مفهومي جديد، وب را به رسانه‌اي تعاملي بدل کرده است.

“وب 2” تمرکز از توليد کننده اطلاعات را به کاربر اطلاعات منتقل مي کند و اين کار را با جذاب کردن اطلاعات انجام مي دهد .قدرت “وب 1” در ناوبري آن بود و کاربر به مرور وب مي پرداخت تا اطلاعات خود را بيابد. اما “وب 2” مي گويد اطلاعات خود دارای ويژگي هايي است که يکديگر را دنبال مي کنند و به هم ارتباط مي يابند.

“وب 2” سايت هايي نيستند که اطلاعات توليدي کاربران در آنها بالاست. نظير آمازون و اي بي، زيرا آنها از همان ابتدا با اين ايده طراحي شده اند. “وب 2” همچنين ايجاد ارتباط و سازگاري بين سايت ها و ابزار نيست. شمارشگران سايت سالهاست که فعاليت مي نمايند و کدهاي ساده جاوا اسکريپت پيام هايي را بين سايت ها و ابزار آنها فراهم مي کنند. اينها موارد تازه نيستند، هيجاني هم ندارند و البته “وب 2” هم نيستند. AJAX هم     “وب 2” نيست.

“وب 2″را يک رويکرد نو مي دانند نه يک تکنولوژي تازه. خميرمايه “وب 2” مشارکت با ديگران براي انجام دادن چيزهايي است که به تنهايي امکان انجام دادن آنها را نداريم. تا دسترسي کامل به “وب 2” راه بسياري وجود دارد. “وب 2” حتي مخالفاني دارد. زماني Tim Bray مدير تکنولوژي هاي وب شرکت Sun برداشت منفي خود را از آن ابراز داشت که البته زمينه ساز بحث هاي بسياري نيز شد. اما وقتي سايتي مانند 43things.com   اين همه طرفدار دارد، مايکروسافت live.com را براي حفظ انحصارش راه اندازي مي کند و ياهو del.icio.us را خريداري مي کند، نمي توانيم “وب 2” را ساده بگيريم. به هر حال “وب 2” در راه است.

 آشنايي با شبکه‌هاي اجتماعي اينترنتي

فضاي‌ مجازي، مجال شکل ‌گيري اجتماعات جديد از کاربران را فراهم مي‌کند. از زمان تونيس (دانشمند جامعه شناس) و تلاش او براي تعريف دو گونه تجمع انساني يعني “اجتماع در مقابل “جامعه”  به بعد همه متفکران علوم اجتماعي و فرهنگي «رو در رو بودن»، «محدوديت تعداد»  و «ابتناء بر روابط عاطفي و نه روابط عقلاني» را از خصائص مهم  و بنياني اجتماع عنوان کرده‌اند. در اين ميان تلاش‌هاي متعددي در حال انجام است تا حوزه و دامنه معنايي کاربردهاي جديد اين اصطلاح را براي اشاره به تجمعات کاربران فضاي مجازي، روشن سازد.

 شبکه اجتماعي

يک شبکه اجتماعي، ساختاري اجتماعي است از گره هايي (عموماَ فردي يا سازماني) که توسط يک يا چند نوع خاص از وابستگي به هم متصل اند، براي مثال: ارزش هاي مشترک، تفکرات و ايده‌هاي مشترک، تبادلات مالي، دوستي، خويشاوندي، هر يک نوعي از وابستگي و تعامل بين نقاط اجتماعي ايجاد مي کنند که در بدنه جامعه به شکل يک شبکه بين افراد عمل مي کند. ساختارهاي حاصل اغلب بسيار پيچيده و در نقاط مختلف جامعه گسترده است.

 تحليل شبکه‌هاي اجتماعي، روابط اجتماعي را با اصطلاحات گره و رشته مي‌نگرد. گره‌ها بازيگران فردي درون شبکه‌ و رشته‌ها روابط ميان اين بازيگران هستند. انواع زيادي از رشته‌ها مي‌تواند ميان گره‌ها وجود داشته باشد. تحقيق هاي آکادميک نشان داده‌است که شبکه‌هاي اجتماعي در بسياري از سطوح موثر هستند؛ از خانواده‌ها گرفته تا ملت‌ها. اين شبکه ها نقش مهمي در تعيين راه حل مسائل، اداره کردن تشکيلات سازماني و ميزان موفقيت افراد در رسيدن به اهدافشان ايفا مي‌کند.

در ساده ترين شکل يک شبکه اجتماعي نگاشتي از تمام رشته‌هاي مربوط، ميان گره‌هاي مورد مطالعه‌ است. شبکه اجتماعي هم چنين مي‌تواند براي تشخيص موقعيت اجتماعي هر يک از بازيگران مورد استفاده قرار گيرد. اين مفاهيم غالباَ در يک نمودار شبکه اجتماعي نشان داده مي‌شوند که درآن گره‌ها، به شکل نقطه  و رشته‌ها، به شکل خط‌ نشان داده مي شوند.

مبحث آناليز شبکه‌هاي اجتماعي (که يک مبحث مرتبط با نظريه شبکه‌هاست) به عنوان يک تکنيک کليدي در جامعه شناسي مدرن پديدار شده و متعاقباَ در شاخه هاي مختلفي از جمله انسان شناسي، جغرافيا، روانشناسي اجتماعي، علوم ارتباطات، علوم اطلاعات، مطالعات سازماني، اقتصاد و زيست شناسي مدرن طرفداران زيادي را به خود جلب نموده و به عنوان يک موضوع محبوب در زمينه تفکر و مطالعه وارد شده است. با آناليز           شبکه هاي اجتماعي قادر خواهيم بود نحوه شکل گيري ارتباطات افراد در درون جوامع مختلف از جمله ملت ها، کشورها، شهرها، جوامع آکادميک و سازمان ها را بررسي کنيم و از نتايج حاصله در برنامه ريزي و مشارکت افراد در فعاليت هاي مورد نظر استفاده نماييم.

سرويس هاي شبکه اجتماعي در اينترنت

واژه سرويس شبکه اجتماعي براي اشاره به سرويسي به کار مي رود که با هدف ايجاد و انعکاس يک شبکه و روابط اجتماعي بين افراد ايجاد مي گردد. اساس يک سرويس شبکه اجتماعي شامل امکان معرفي هر کاربر (اغلب به شکل يک پروفايل)، ارتباطات وي و برخي سرويس هاي ديگر مي شود. سرويس هاي شبکه اجتماعي معمولاَ تحت وب بوده و امکاناتي براي ارتباط بين افراد از طريق تبادل نامه يا پيام هاي الکترونيکي فراهم مي نمايند. هرچند گاهي برخي سرويس هاي اجتماعي در شکل کلي به عنوان يک سرويس شبکه اجتماعي تلقي مي شوند، ولي بايد توجه داشت که يک سرويس شبکه اجتماعي معمولا به يک سرويس مبتني بر فرد اتلاق مي گردد حال آنکه سرويس هاي اجتماعي معمولا مبتني بر گروه ها و تشکل ها هستند.

پايه هاي اوليه سرويس هاي شبکه اجتماعي اينترنتي، از همان ابتدا با طرح اين مسئله که ايجاد اتصال الکترونيکي بين کامپيوترهاي مختلف مي تواند منجر به ايجاد ارتباطات اجتماعي بين کاربران گردد مطرح گرديد. حرکت هاي اوليه به شکل ايجاد شبکه هاي اجتماعي از طريق ارتباطات مبتني بر کامپيوتر منجر به ايجاد سرويسهايي مانند Usenet، ARPANET، LISTSERVE، BBS و EIES گرديد و بعداَ وب سايت هاي اوليه سرويس شبکه اجتماعي مانند The WELL، TheGlobe.com، GeoCities.com و Tripod.com در سالهاي 1994 و 1995 شکل گرفتند. اساس اين ساختارهاي اوليه مبتني بر گردهم آوري افراد و گفتگو در اتاق هاي Chat در خصوص موضوعات مشترک و ابراز عقيده در قالب ابزارهاي انتشار صفحات شخصي بود که مقدمه تکنيک هاي بلاگ نويسي بودند. برخي سرويسهاي ديگر تنها بر برقراري ارتباط بين افراد و ارائه آدرس پست الکترونيک آنها بنا شدند که از اين نمونه  مي توان به classmates.com اشاره کرد که ارتباط بين همکلاسي هاي قديمي را برقرار مي نمود. از سالهاي 1999 به بعد رفته رفته شکل سرويس هاي جديد شبکه اجتماعي به سمت برقراري ارتباطات مبتني بر اعتماد رفت. در اين مدل نه تنها مشخص بود که چه کسي با چه کسي دوست است بلکه افراد کنترل بيشتري بر محتوا و ارتباطات با ديگران داشتند. از سالهاي 2002 به بعد سرويس هاي شبکه اجتماعي با سرعت زيادي رشد کرده و محبوبيت پيدا کردند. ابتدا Friendster.com و بعد MySpace و Linkedln و Bedo. در سال 2004 سرويس Face book آغاز به کار کرد و با سرعت بسياري رشد نمود.

سرويس هاي شبکه اجتماعي به دو گروه اصلي سرويس هاي بيروني و سرويس هاي دروني تقسيم مي شوند. گروه اول، يک سرويس عمومي است که استفاده از آن براي کليه کاربران امکانپذير بوده و همه افراد مي توانند از آن براي ارتباط با يگديگر استفاده کنند. البته ممکن است سرويس هاي بيروني، جوامع اختصاصي مشخصي را مبتني بر يک موضوع يا علاقه خاص ايجاد نمايند. از طرف ديگر، سرويس دروني، يک جامعه بسته و خصوصي است که شامل گروهي از افراد در درون يک سازمان، شرکت، موسسه، واحد آموزشي، اجتماع خاص و يا حتي شامل افرادي با دعوتنامه مستقيم   مي گردد.

شبکه‌هاي اجتماعي عمومي اينترنتي در دنيا

استفاده از خدمات شبکه‌هاي اجتماعي در اينترنت، روزبه‌روز محبوبيت بيشتري پيدا مي‌کند. هم‌اکنون سايت‌هاي شبکه‌هاي اجتماعي، بعد از پرتال‌هاي بزرگي مثل ياهو يا ام‌اس‌ان و موتورهاي جستجو مثل گوگل، تبديل به پراستفاده‌ترين خدمت اينترنتي شده‌اند.

خيلي از نهادهاي مختلف جهاني و اينترنتي با اهداف گوناگون که مهم‌ترين آنها تجاري و تبليغاتي است، دست به‌راه‌اندازي شبکه‌هاي اجتماعي زده يا درصدد خريد سهام مهم‌ترين شبکه‌هاي اجتماعي دنيا هستند. به عنوان يکي از بارزترين نمونه اين موضوع مي توان به رقابت اخير گوگل و مايکروسافت بر سر سايت هاي ماي‌اسپيس و فيس‌بوک  اشاره نمود.

شبکه‌هاي اجتماعي برپايه اينترنت از قبيل facebook.com و myspace.com در بين جوانان جهان محبوبيت به سزايي کسب کرده‌اند. اين شبکه‌هاي اجتماعي درعين حال که فضاهايي هستند که درآنها افراد دوستان جديدي پيدا مي‌کنند و يا دوستان قديمي خود را در جريان تغييرات زندگي شان قرار مي‌دهند، مکان‌هايي براي تبادل نظر هستند که در آنها افراد عقايد و نظرات خود را با هم به اشتراک مي‌گذارند. اين قابليت که يک فرد بتواند با امثال خود در سراسر جامعه و حتي کشورهاي ديگر جهان ارتباط برقرار کند باعث مي‌شود تا اين شبکه‌ها به مکاني تبديل شوند که در آنها ايده‌هاي جديد معرفي مي‌شوند و مورد بحث قرار مي‌گيرند.

در رقابت ماي‌اسپيس، پرکاربرترين سايت شبکه اجتماعي دنيا گوگل، و در رقابت برسر فيس‌بوک، مايکروسافت برنده‌شد. ضمن اينکه ياهو هم بعد از راه‌اندازي نه‌چندان موفق «۳۶۰درجه»، به دنبال راه‌اندازي يک شبکه اجتماعي ديگر به‌اسم مش است. ناسا هم براي جذب جوانان علاقمند به موضوعات هوافضا، يک شبکه اجتماعي را بر پايه استانداردهاي نسل آينده وب و تنظيمات سايت خود راه اندازي کرد.

 اين شبکه اجتماعي جديد که ماي ناسا نام دارد، بخش‌هاي بسيار پيشرفته‌اي دارد که کاربران مي‌توانند از طريق آنها تصاوير و تفکرات خود را درباره موضوعات فضايي با ساير کاربران به‌اشتراک بگذارند. ماي ناسا يک نمونه بسيار اصلي از شبکه‌هاي اجتماعي است و يک محيط مجازي را مي‌سازد که در آن کاربران مي‌توانند تمام موضوعات و مقولات مورد نظر و شخصي خود را جمع‌آوري کنند. کاربران مي‌توانند در اين شبکه اجتماعي جديد براي خود وبلاگ درست کنند و از وبلاگ‌هايي نظير وبلاگ يکي از مديران ناسا که روايت بسيار شگفت‌انگيزي را از ماموريت‌هاي فضايي خود نقل کرده‌است، استفاده کنند.

فهرست پرکاربرترين شبکه‌هاي اجتماعي با بيش از ۱۰ ميليون کاربر تا دسامبر ۲۰۰۷

 شبکه‌هاي اجتماعي، به‌خصوص آن‌هايي که کاربردهاي معمولي و غيرتجاري دارند، مکان‌هايي در دنياي مجازي هستند که مردم خود را به‌ طور خلاصه معرفي مي‌کنند و امکان برقراري ارتباط بين خود و همفکرانشان را در زمينه‌هاي مختلف مورد علاقه فراهم مي‌کنند. البته در بعضي از اين موارد مثل ماي‌ناسا سمت و سوي اصلي اين علايق (فضا) مشخص است.

آمار رده سني استفاده کنندگان از شبکه هاي اجتماعي تا سال 2009

 به نظر مي‌رسد شبکه‌هاي اجتماعي در اينترنت، در آينده بيش از اين‌ هم اهميت پيدا مي‌کند. اين شبکه‌ها هم‌ اکنون هم روزبه‌روز محبوب‌تر مي‌شوند. با شبکه‌هاي اجتماعي، ديگر افراد براي پيداکردن همفکران خود در موارد گوناگون تنها نيستند؛ يک دوست آرژانتيني براي تحليل بازي‌هاي فوتبال ، يک دوست سوئدي براي صحبت در مورد فناوري اطلاعات، يک دوست فرانسوي براي صحبت در مورد فيلم‌هاي سينماي مستقل يا يک دوست مصري براي بحث در مورد مسائل خاورميانه.

مسلماَ در دنياي حقيقي هيچ‌گاه افراد علاقه‌مند، موضوعات موردعلاقه خود را به اين گستردگي نمي‌يافتند. اين دليل و شايد دلايل مشابه اين، سرويس‌هاي شبکه‌هاي اجتماعي را به يکي از مهم‌ترين ارکان اينترنت در سال هاي اخير تبديل کرده‌است.

شبکه‌هاي اجتماعي اينترنتي در ايران

حدود ۴ سال پيش بود که مفهوم شبکه‌هاي اجتماعي به‌ طور گسترده با حضور اورکات در ميان کاربران ايراني رواج پيدا کرد و در مدت کوتاهي آن  ‌قدر سريع رشد کرد که پس از برزيل و آمريکا، ايران سومين کشور حاضر در اورکات شد.

اما در همان زمان شايعاتي هم رواج پيدا کرد که نسبت به عضويت در اين انجمن هشدار دادند. مي‌گفتند که گوگل (گرداننده اورکات) از اين طريق به اطلاعات شخصي، علايق و نظرات و ارتباطات خصوصي افراد دست پيدا مي‌کند و ممکن است اين کار باعث ازبين‌ رفتن امنيت شخصي افراد شود.

چندي پيش دادگاهي در برزيل، از گوگل تقاضاي اجراي محدوديت‌هايي در سرويس اورکات کرد تا گروه‌هاي نژادپرستانه از اورکات حذف شوند. البته گوگل از اجراي اين تقاضا سرباز زده‌ است.

گوگل اعلام کرده چون سرورهاي گوگل که مرتبط با اورکات هستند، در آمريکا قرار دارند، کليه امور مربوط به آن مطابق قوانين آمريکا بوده و نمي‌توان قوانين برزيل يا ساير دولت‌ها را در آن دخيل کرد اما گروه‌هاي خاصي را که بر خلاف قوانين داخلي اورکات بوده‌اند، شناسايي و بسته ‌است.

هرچند که ياهو ۳۶۰ هنوز مورد استفاده قرارمي‌گيرد، اما کاربران ايراني به سراغ سايت‌هاي شبکه‌هاي اجتماعي کمتر معروف و حتي شبکه‌هاي اجتماعي ايراني مي‌روند.

کاربرد Web 2 و شبکه هاي اجتماعي در سازمان ها

گسترش شهرت و رشد web 2 به طور موازي با رشد وب لاگ ها، ويکي ها، تالار هاي گفتگو و نرم افزار هاي شبکه هاي اجتماعي هدايت کننده ي  دنياي علم و  تجارت به واژه  2  به  بخش هاي مختلف بوده است:

Library 2.0، Social Work 2.0و Enterprise 2.0, PR 2.0, Classroom 2.0, Publishing 2.0, Medicine 2.0, Telco 2.0, Travel 2.0, Government 2.0,Porn 2.0

کتابخانه 2 ،کلاس هاي درس 2،جهانگردى 2  ،علم طب 2 ،اتتشارات 2 و… که تمامي شاخه هاي فوق به  web 2  تکيه دارند. به طور واضح در حرکت جديد نسخه جديد منابع تکنولوژي در هر شاخه، مبتني بر آئين رفتاري و نوع فعاليت ها عرضه خواهد شد. يکي از رايج ترين نوع اين تغيير نگرش، کاربرد Web 2 و شبکه هاي اجتماعي در سيستم هاي سازماني و شرکت هاست.

 Enterprise 2

مفهوم Enterprise 2 يعني استفاده از نگرش جديد و ابزارهاي Web 2 در سازمان. در واقعenterprise 2  طراحي سيستم سازماني مبتني بر ارتباطات بين کارکنان است با اين هدف که افراد خيلي راحتر به ارتباطات مورد نظرشان دست پيدا کنند. وقتي اطلاعات به طور رايگان و راحت در اختيار قرار بگيرد افراد بازخورد بيشتري را دريافت خواهند کرد و واکنش سريعتري نسبت به تغييرات خواهند داشت.

نرم افزارهاي شبکه اجتماعي سازماني

يک نرم افزار شبکه اجتماعي سازماني به عنوان يکي از مهم ترين مقوله هاي Enterprise 2، يک نرم افزار شبکه اجتماعي است که براي محيط هاي سازماني طراحي شده است. اين سيستم ها در واقع با ايجاد امکانات شبکه اي و اجتماعي در سيستم هاي اينترانت سازماني و يا نرم افزارهاي قديمي موجود شرکت هاي بزرگ با هدف ارتقاء ارتباط بين افراد فراهم مي شوند. برخلاف ساختارهاي سنتي که در آن ساختار مشخصي بر نحوه استفاده کاربران تحميل مي شود، در رويکرد نرم افزار هاي شبکه اجتماعي سازماني بيشتر استفاده کاربران بر تحميل ساختار اولويت دارد. سيستم ها و تکنولوژي هاي مبتني بر وب تامين کننده ترين و سريع الانتقال ترين سيستم ها براي همکاري، تسهيم کردن اطلاعات و يکپارچه سازي امکانات در بين افراد، مي باشند.

مشارکت در شبکه هاي اجتماعي، امروزه يکي از فعاليت هاي روزمره افراد است. بيشتر کاربران کامپيوتر با ابزارهاي عمومي مانند Face book آشنا بوده و مزيت هاي آن را به خوبي مي شناسند. از طرف ديگر شرايط اقتصادي و کاري باعث شده است تا شرکت ها با صرف نيروي کمتر کار بيشتري را انجام دهند. کارکنان          مي بايست به هر نحو بتوانند در زمان کمتري کار خود را انجام دهند و در اين ميان ابزارهاي هماهنگي و کارجمعي موجود در شبکه هاي اجتماعي به افراد کمک مي کنند تا اطلاعات کاري را با سهولت و سرعت بيشتري در بدنه سازمان جاري کنند. کارولين دانگسون، يکي از محققين IDC، مي نويسد “شبکه هاي اجتماعي امکان تبادل اطلاعات را بدون ساختار خاص و به صورت موردي بين افراد ممکن مي سازد و اين خود منجر به کاهش زمان لازم براي يافتن راه حل مسائل خواهد شد. شبکه هاي اجتماعي همچنين کارکنان را تشويق به کمک به يکديگر   مي کنند.” شبکه هاي اجتماعي سازماني، راه حل بسيار مناسبي براي مديريت دانش سازماني و همچنين هماهنگي تيم هاي کاري و يکپارچگي در سراسر سازمان به شمار مي آيند.

از طرف ديگر، شبکه هاي اجتماعي فضاي شفافتري را در فرهنگ سازماني ايجاد مي کنند. با مشارکت افراد در فضاي کاري، تبديل سازمان به يک ساختار تک سطحي و امکان بروز استعداد و قابليت افراد با شانس مساوي انگيزي کارکنان را بسيار بيشتر کرده و موجب افزايش بازدهي کاري آنان مي گردد. از طرف ديگر با ايجاد   محيط هاي مجازي، امکان تعامل بيشتر بدنه اجتماعي سازمان و در نتيجه تقويت هويت سازماني فراهم مي شود. اين موضوع خصوصاَ در سازمان هاي بزرگ که داراي پراکندگي جغرافيايي بوده و تماس مستقيم بين کارکنان دفاتر مختلف وجود ندارد حائز اهميت است.

کاربرد ديگر شبکه هاي اجتماعي سازماني مي تواند مديريت منابع انساني و همچنين تامين خدمات مشترک براي کارکنان باشد. با ايجاد محيط مذکور، امکان نظارت و سنجش افراد بيشتر شده و در نتيجه انتخاب و ارتقاء استعدادها با سرعت بيشتري صورت مي گيرد. همچنين با ايجاد خدمات خاص مانند روانشناسي، پاسخ به سوالات سازمان و … به صورت خدمات افزوده شبکه مجازي اجتماعي سازمان، مي توان با هزينه کمتر و تاثير بيشتر خدمات مذکور را در سرتاسر بدنه سازمان ارائه نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست