مقدمهی حامی برای بسیاری از ما پیش آمده است که در تضاد مابین رعایت ارزشهای اخلاقی- انسانی و منافع فوری ناشی از نادیده گرفتنشان دچار تردید شده باشیم. از یکسو، چارچوبهای زندگی مدرن و مبتنی بر منفعت، ظاهراً بر ترجیحهای شخصی و مصلحتهای خودمان تأکید میکند و از سوی دیگر، آموختهها ما را به رعایت اصولی سفارش میکند که در آن منفعت و کمک به دیگری ارجحیت دارد. باید اعتراف کنم شخصاً در امور شخصی یا کسبوکار بارها در این انتخاب درماندهام و دچار حس باخت در مواقع بخشیدن به دیگران و یا خارج شدن از چارچوبها در غیر از آن شدهام. اما چطور است که گذشتگان ما که بسیاری از آنها تاجران موفق یا صاحبان کسبوکارهای بزرگ بودهاند، در عین حال به خوشنامی و رعایت اصول انسانی نیز شهره هستند؟ شاید این پرسش، ذهن شما را هم درگیر کرده باشد. واقعیت این است که اگر از دیدگاه کاربردی به ارزشهای روحانی بنگریم، پشت بیشتر آنها نتایج قابل لمس مادی و زمینی نهفته است. کاسبی که انصاف دارد و رعایت نفع مشتری را میکند، با جذب مشتریان بیشتر در بلندمدت موفقتر است. کسی که تعهد خود به دیگران را به نفع کوتاهمدت خود ترجیح دهد، با جلب اعتماد، از سهولت و رونق بیشتر در زندگی و آسایش خیال بهرهمند خواهد شد. از این دست مثالها بسیار است. میتوان دید رعایت هرچه بیشتر اینها در جامعه نه تنها بقیه، بلکه مستقیماً خود فرد را از برکت بهرهمند میسازد. شاید به همین دلیل، پیشینیان ما، نه فقط به پشتوانههای اعتقادی، بلکه به دلیل منفعتهای پایدار و واقعی حاصل از آن، پیوسته ارزشهای اخلاقی و رفتار نیک انسانی را سفارش میکردند. اما این حقیقت، که اتفاقاً ریشههایی عمیق در فرهنگ شرقی دارد، گاهی در الگوبرداری نه چندان درست از ارزشهای مادی جوامع مدرن، و متضاد شمردن آن با ارزشهای معنوی، نادیده گرفته میشود. اگر از این دیدگاه به اصول اخلاقی مانند بخشش و کمک به دیگران بنگریم، جای تردید کمتری برای چرایی و چیستی خواهد بود. آنچه برای من میماند، تمرین چگونگی و مطالعه برای اجرای عملی این اصول در زندگی روزمره است؛ چرا که دانستن یک حقیقت – که مثلاً بخشیدن با درایت موجب نفع است – لزوماً مترادف با توانایی به کاربستن آن، یعنی مهارت بخشنده بودن و برنده بودن در زندگی واقعی نیست. شاید با این کار بتوانیم نه فقط برای رفتن یا بردن دیگران به بهشت، بلکه برای آوردن کمی از آن به همین دنیا هم تلاش کنیم. نسخهی اصلی کتاب حاضر، نخستینبار توسط استاد فرهیخته، آقای دکتر محسن علامه در اختیار من قرار گرفت و بعداً در اتفاقی خوب، از ترجمهی آن توسط انتشارات آموخته با خبر شدم. اثری قابل تأمل که نمونههای بسیاری از این معاملهی پرسود را در قلب جامعهی غربی ارائه میکند و نشان میدهد چگونه همین اصول، حتی در آنجا که ظاهراً قوانین منفعت و رقابت پررنگتر هستند، باز هم برنده است و توسط موفقترین چهرههای جامعهی سرمایهداری و پیشتازان فنآوری اطلاعات در سیلکونولی به اجرا گذارده میشوند. بر همین اساس بر آن شدیم تا با همراهی کوچکی در کنار ناشر و مترجمان این اثر ارزشمند، زمینهی دسترسی بیشتر به این کتاب را میسر کنیم. اگر شما هم تاکنون در این دوراهی گیر کردهاید، این کتاب میتواند به شما کمک کند. متن حاضر را به روح دو عزیز، پدرم آقای محمد نژادستاری و پدر دیگرم آقای اصغر صدوقیان، که زندگیشان الگوهای گذشت و بزرگواری بود و هنوز یادآوری مراوداتشان با دیگران برایم درس زندگی دارد، تقدیم میکنم. یادشان گرامی.
مسعود نژادستاری زمستــان 1396